حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ شهید یک واژه نیست، بلکه مجموعهای از صفات والاست. معنای این جمله را میتوان در کلام رهبر معظم انقلاب یافت، آنجا که میفرمایند: «عنوان شهید یک عنوانی است که نباید از آن آسان عبور کرد. در کلمه «شهید»، مجموعهای از ارزشهای دینی و ملی و انسانی نهفته است...، اما مسائل دینی؛ اولین چیزی که شهید به یاد انسان میآورد، جهاد فیسبیلا... است.
شهید در راه خدا حرکت کرده، مجاهدت کرده، به شهادت رسیده. شهید مظهر ایمان صادق است: صَدَقوا ما عاهَدُوا ا... عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَه؛ (۱) این همان «قَضى نَحبَه» است؛ مظهر صداقت است، مظهر عمل صالح است. چه عملی اصلح از رفتن در راه خدا و تقدیم کردن همه وجود خود، همه هستی خود به این راه؟ ایمان صادق، عمل صالح. این جنبه دینی که حالا در همین کلمات کوتاه، دنیایی از معارف نهفته است.
معارف ملی؛ شهید و شهادت ازجمله چیزهایی است که هویت ملی را برجسته میکند و رتبه هویت ملی را بالا میبرد». (بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان قم.۸/۸/۱۴۰۱). بر این اساس، با جستوجوی ویژگیهای شهیدان میتوان به الگو و فرمول انسان کامل دست یافت؛ انسانی که خدا، رسول او و امامان معصوم (ع) از او خشنود هستند و به زندگی جاودان دست یافته است. بر همین اساس در ادامه، مرور میکنیم برخی ویژگیهای برجسته یاران امامحسین (ع) را که از والامقامترین شهدای تاریخ هستند.
به عقیده کارشناسان، یکی از ویژگیهای مهم یاران امامحسین (ع)، یقین و ایمان قلبی آنان بود. با بررسی سخنان آنها در واقعه عاشورا درمییابیم که یاران این امام بزرگوار به هدف خود ایمان کامل داشتهاند. در این زمینه میتوان به این سخن سعیدبنعبدا... حنفی خطاب به امام (ع) توجه کرد، آنجا که میگوید: «به خدا سوگند، اگر بدانم که کشته میشوم و بار دیگر، زنده میشوم و آنگاه زندهزنده، سوزانده و قطعهقطعه میشوم و هفتادبار دیگر این کار با من تکرار میشود، از تو جدا نمیشوم تا در راه تو بمیرم. چرا چنین نکنم؟ کشته شدن که تنها یکبار است و پس از آن، کرامت بیپایان همیشگی است»؛ و نیز سخن زهیربنقین که میگوید: «به خدا سوگند، آرزو دارم که کشته شوم و دوباره، زنده شوم و باز، کشته شوم و تا هزاربار، اینگونه کشته شوم و خداوند با این کارم، کشته شدن را از تو و از این جوانان خاندانت، دور کند!» بهگفته کارشناسان، این سخنان بیانگر استواری ایمان آنان و حرکت در پرتو نور یقین است.
کسب رضایت خدا و همچنین تسلیم دربرابر امر الهی، یکی از خصوصیات امامحسین (ع) و یارانشان است؛ چنانکه حضرت هنگام خروج از مدینه، تسلیم شدن خودشان در برابر قضای الهی را چنین بیان فرمودند: «پروردگارا! من به رضای تو، راضی و دربرابر امر تو، تسلیم هستم و در مقابل قضای تو، صبر خواهم کرد». ایشان در خطبهای که هنگام خروج از مکه و حرکت بهسمت عراق خواندند، نیز چنین فرمودند: «آنچه خداوند به آن خشنود است، ما اهلبیت نیز به همان خشنودیم». به عقیده کارشناسان، این جمله نشاندهنده مقام رضا در اهلبیت (ع) است؛ مقامی که یارانشان نیز درپی کسب آن بودند و با بذل جانشان بهسمت آن شتافتند.
یکى از ویژگىهای مهم یاران اباعبدا... (ع)، محبت مثالزدنی آنها به امامحسین (ع) بهعنوان مولا و پیشوایشان بود. بسیاری از مسلمانان عصر امامحسین (ع) به آن حضرت ارادت داشتند، اما محبت اصحاب امام (ع)، محبتی همراه با معرفت و شناخت بود؛ در حدیثی از امام محمد باقر (ع) چنین نقل شده که اسلام بر پنج پایه نهاده شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و برای مسلمان هیچکدام از اینها مانند ولایت، فراخوانده نشده است.
یکی از ویژگیهای یاران حسینبنعلی (ع) بصیرت است. در زیارت اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) میخوانیم: «خداوندا! او خون پاک قلبش را در راه تو بذل کرد [و جانش را فدا نمود]تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد». بهگفته کارشناسان، یکی از عوامل پیدایش عاشورا، جهل است. امامحسین (ع) قیام کردند تا در مقابل این جهل به مبارزه برخیزند؛ جهلی که بهدلیل بیبصیرتی مردم بهوجود آمده بود و تمیز ندادن بین جبهه حق و باطل، ناشی از همین جهالت بود.
شناخت شهدای کربلا آنقدر عمیق و نافذ بود که در دورانی که حق با جهالت پوشانده شده بود، دریافتند که امامحسین (ع) برحق است و بنیامیه، راه باطل را طی میکند. در این زمینه در روایتی آمده است که نافعبنهلال در شب عاشورا وقتی حضرت سیدالشهدا (ع) یارانشان را آزاد گذاشتند که برگردند، گفت: «یا أبا عبدا... انا علی نیاتنا و بصائرنا؛ ما همچنان بر انگیزهها و بصیرتهایمان، پایدار و باقی هستیم». این موضوع خیلی مهم است.
یکی از ویژگیهای مهم امامحسین (ع) و یارانشان، اشتیاق به دیدار خداوند و شهادتطلبی بود. آنان بهخاطر این ویژگی برجسته، زندگی کوتاه دنیایی و لذاتش را رها کرده و درپی بذل جان خود در راه خدا و رسیدن به مقام شهادت بودند. از امامباقر (ع) روایت شده است که فرمودند: «خداوند نصرت و یاری خود را بر حسین (ع) نازل کرد و هنوز امداد خدا بین آسمان و زمین بود که وی بین پیروزی بر دشمنان و دیدار خداوند، مخیر شد و دیدار خداوند را برگزید» (کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، ج یک، ص۲۶۰).
قرآن کریم از کسانی که جان خود را در راه خدا فدا میکنند، بهعنوان «وفاکنندگان به پیمان» و «صادقان بر سر عهد الهی» یاد میکند: «درمیان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند» (احزاب:۲۳).
این ویژگیای است که شهیدان از آن برخوردارند و مشتاقان این مقام، عمری درپی رسیدن به آن تلاش میکنند. نمونهای دیگر از این باور را در کلام یاران امام (ع) میبینیم؛ وقتی حضرت از آنان خواست هرکه میخواهد برود، سخن جملگی آنان این بود: «خدایی را سپاس که کرامت یاری تو را به ما عطا کرد و ما را به وسیله کشته شدن در رکاب تو، شرافت بخشید.ای پسر پیامبر! آیا نمیپسندی که ما نیز در درجه و رتبه تو باشیم؟»
موسىبنعمیر از پدرش نقل مىکند که امامحسین (ع) در روز عاشورا به من فرمودند: «میان همه یارانم اعلام کن هرکه دیْنى برعهده دارد، با من کشته نشود؛ زیرا من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هرکه از دنیا برود و دَیْنى بر ذمه داشته باشد، از حسنات وى در فرداى قیامت برداشته مى شود». در نقل دیگرى آمده است که عمیر انصارى گفت: «امام به من فرمود: میان مردم اعلام کن هرکه بدهکار است، در رکاب من پیکار نکند؛ زیرا هرکه از دنیا برود درحالىکه دینى برعهدهاش باشد که چارهاى براى آن نکرده باشد، گرفتار دوزخ مىشود».
کارشناسان باتوجهبه این روایت، ازسویی به عظمت امامحسین (ع) پرداختهاند که در بحرانىترین شرایط، حتى به بدهکارىهاى اصحاب و یاران خود به مردم، توجه میکنند و راضى نمیشوند بدهکاران همراه ایشان پیکار کنند و شهید شوند مبادا حقوق مردم از دست برود و ازسوی دیگر، این روایت را نشاندهنده اهمیت حقالناس دانستهاند. بر این اساس، اگر میخواهیم شهدا را الگو و سرمشق خود قرار دهیم، همچون مولایشان باید متوجه اهمیت حقالناس و پرداخت دیون دیگران باشیم.